کنار گلدان خاک و کنار گل خار و سر کوچه معشوقه ما همیشه قصابی دل که چه آسان شکنند این دل بی صاحب ما غزلی باید ساخت ز طلوع رفتن و غروب ماندن و شبی پرکابوس "که ز بدعهدی این مردم سرد در زمستان دلم می ترسم و به خود می لرزم و ندا می آید "زندگی یعنی این !!!