»» درددل با خدا
ای پروردگار لطف و مهربانی!
از تو می خواهم که در ماه احسان و آمرزشت،گناهان روزمره ام را ببخشایی و از همین روی به تو پناه می آورم به خاطر اعمالی که درونم را سیاه و آلوده کرده:
1.از اینکه حسادت ورزیدم به دیگران.
2.از اینکه در چیزی که هیچ نمی دانستم و اطلاعی نداشتم،تظاهر به دانستن کردم.
3.از اینکه زیبایی قلمم را به رُخ دیگران کشیدم.
4.از اینکه غذای بسیار خوردم،بدون اینکه لحظه ای به یاد فقیران و مستمندان باشم.
5.از اینکه فراموش کردم،مرگ نیز به زودی مرا در بر خواهد گرفت. و چه زود خواهد بود که ما هر دو به هم در رسیم؛آنهنگام که من به سوی مرگ روانم و مرگ از پی من دوان.
6.از اینکه چنان بدون حد بر لذتهای این دنیا شادمان گشتم که فراموش کردم،سختی آخرت را نیز در پیش رو دارم.
7.از اینکه دخل و تصرف کردم در مالی که متعلّق به تو بود. و این در حالیست که مالک اصلی کسی جز تو نخواهد بود.
8.از اینکه در راه رسیدن به تو،گامهایم را با سستی و تنبلی برداشتم و در این کار،بسیار کوتاهی کردم.
9.از اینکه با لغات بیهوده و زشت،عفت زبانم را،آلوده کردم.
10.از اینکه برای دوستانم،حتی بهترینشان؛آرزوی کفر کردم تا ایمان خودم نمایان تر گردد.
به امید رحمتت ای مهربان ترین مهربانان
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا ( شنبه 87/6/23 :: ساعت 9:16 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
برگشتیم!!برگشتیمهو یا علی مددببخشید چند لحظهالسلام علیک یا صاحب العصر الزمان[عناوین آرشیوشده]