»» مپرس
هیچ مپرس
ز گناه من دردی کش مست هیچ مپرس
روسیاهی به چه کارم ز گنه هیچ مپرس
نه تو خود وعده بدادی که در رحمت هست ؟
که بنازم به خطا پوشی تو هیچ مپرس
من اگر مستم و بی دل تویی اون زهره عیش
مستی و بی دلیم را تو مبین هیچ مپرس
من اگر شهره شهرم نه به بدنامی عشق
چون که تو قلب شناسی و دگر هیچ مپرس
تو که خود سوزی پروانه مجنون دیدی
تو چرا این چه سوال هیچ مگو هیچ مپرس
توبه از می کی کنم وقتی تویی اوهام من
ترسی از دوزخ ندارم از گنه هیچ مپرس
آمدم نعره کشان در محفلت جامی بدست
که عیش بی یار مهنٌا نشود هیچ مپرس
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا ( دوشنبه 87/10/23 :: ساعت 3:40 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
برگشتیم!!برگشتیمهو یا علی مددببخشید چند لحظهالسلام علیک یا صاحب العصر الزمان[عناوین آرشیوشده]