خواب
من
دیشب دوباره باز آمده بودی به خواب من
غماز و چاره ساز آمده بودی به خواب من
لعنت به نور
روز ، در حسرتش بسوز
ای دل که این فلک دشمن است به خواب من
شاید که خنده ایست عشق دیار من
معشوق پرده ایست در اوج خواب من
شاید که این عذاب اما چه دردناک
شاید نشانه ایست از عشق به خواب من
با جامی می بدست گفتی که چرخ زن
گفتی و دل برست تا هست به خواب من
گفتی که من منم در اوج بی منی
گفتی همین من است حایل به خواب من
گفتی همیشه باش در دل به یاد من
گفتم به یادتم بازآ به خواب من
گفتم که این دلم تا هست از آن توست
حتی در خیال حتی به خواب من
ای کاش که کسی میداد مژده ای
هرچند دروغ و خام اما به خواب من
کاین خواب ،خواب نیست راه فصال نیست
نیست روزگار وصل تنها به خواب من